تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۹

التماس دعا

در اون سفر خاطره انگیز ما به کشور دوست و برادر یعنی مالزی، همسفری داشتیم که قبلا راجع بهش نوشته بودم که با نامزدش اومده بود و غرض از نامزد اینجا فردی است که عقد کرده و براتون نوشته بودم که من این قضیه رو باور نکردم و نمی تونستم به خودم بقبولونم که این دو مرغ عشق زن و شوهرند! خانم و آقا هر روز صبح در استخر بودند و هر شب در کافه ها مشروب میل کرده و تا نصفه شب می رقصیدند و بسیار بهشون خوش گذشت. هر چند آزی بعدا فهمید که اینا به صورت دونگی پول داده بودند و حتی پسره پول سفر به اصطلاح نامزدش رو متقبل نشده! پس از اتمام سفر طبق یه رسم لوس و ننوشته همه شماره به هم دادند تا مثلا بعد از سفر با هم در ارتباط باشند. خلاصه شماره ما رو هم گرفتند و هفته بعد در ایران یهو منو در یه گروه اد کردند که خانوم های همسفر بودند و جالب اینکه من در میون اونها مثل شلغم در ظرف میوه بی ربط بودم! بعد از یه مدت فهمیدم این خانوم نامزد اصلا حرف زدن معمولی بدون کلمات به شدت رکیک بلد نیست. حالا ما توی لاین این هم بودیم. هر شب یه پارتی می رفتند و فرداش عکسش رو میذاشت که: منو و عشقم توی یه شب خوب دیگه. یا: من و عشقم با دوستامون، دوستان عزیزم خیلی دوستتون دارم و از این جور ...شعرها!! با نزدیک شدن به ماه ملکوتی رمضان که خیل عظیمی از هموطنان ما رو مسلمون می کنه، این همسفر ما هم از قافله عقب نمونده و اول حلول ماه رمضان رو توی گروه تبریک گفت و در اولین سحر ملکوتی این ماه پیغام گذاشت که: دوستان عزیزم در اولین سحر منو هم دعا کنید! یعنی همون التماس دعا. حالا چالش بزرگ برای من اینه که اینا کار درست رو می کنند یا ما؟ ما یعنی عقب افتاده هایی عین خودم که نه لذت دنیا رو می بریم از ترس جهنم و نه لذت آخرت رو چون در رعایت احکام هم خیلی موفق نیستیم. القصه! شما هم اگه یادتون موند همسفر ما رو دعا کنید بلکه سالم از این ماه عبور کنه که پارتی ها و سفرهای زیادی در پیش داره.

۹۴/۰۳/۳۰
7660 ...

نظرات  (۱۵)

منم این چالش رو دارم در مواجهه با اینا که هم مالک بهشتن هم جهنم.می ترسم فردا من رو تو دوتایش راه ندن.الغرض دوست جان همین الان باید تدارکی ببینیم تو برزخ یه جایی برا خودمون دست و پا کنیم که کلاهمون بد جور پس معرکه است:))))
یکی اسم این عارضه ای که این خانم دچارش هست رو گذاشته بود:میانمایگی!:/
پاسخ:

چه اسم بامعنی گذاشتن براش...

آره والا هیچ بعید نیست که اونجا هم کلاهمون پس معرکه باشه:))

من به اینا کار ندارم، شما خجالت نمیکشی سفرنامه رو ، دقیقا رو هوا ول کردی اصلا هم به روی مبارک نمیاری؟؟؟؟
پاسخ:
آزی جان تو که میدونی من حس سفرنامه ام پریده چرا آشوب به پا می کنی؟ :))))
من یکی که اساسی اعتقاد پیدا کردم به این که بهشت هم مال پولدارهاست! این آدمهای فقیرن که درنهایت از شدت فقر ایمانشون هم به باد می ره:)
حالا حکایت این خانومه هست.. گمونم بهشت رو به اینا بدن چون هم خوشگذرونی می کنن به وقتش هم عبادت لابد.. این ماییم که از این ور رونده هستیم و از اون ور مونده نه می تونیم چنین خوشگذرونی هایی رو بپذیریم نه می تونیم به عبادتمون برسیم با ذوق و شوق و سرحال بودن ناشی از خوشگذرونی ها.. والاااا
پاسخ:
آره منم  بعضی وقتها دقیقا اینجوری فکر می کنم. مثلا این پولدارها خوشگذرونی می کنند آخرشم نماز و روزه هاشون رو با پول میخرند و از این جور فکرها. ولی بازم همه اینا باعث نمیشه نسبت به یه چیزهایی توی اعتقاداتم بی خیال بشم.
۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۵ آقای همکار
کار درست رو من میکنم. کلاس آموزشی نمیخواید شما؟
پاسخ:
نه قربون مهندس:)
بقول اازیتا این بود قرار ما که سفرنامه بره هوا!  
منم تو یه گروه عضو شدم که هیچ سنخیتی باهاشون ندارم و حس میکنم آخرش بهشت مال اینامیشه و ما به جرم نبودن تو هیچ کدوم از جناح ها معلق می مونیم.  مث دنیای الانمون 
پاسخ:

بابا آزی می دونه من حس ندارم می خواد منو در عمل انجام شده قرار بده:))

حالا با همه این حس های مشترکی که داریم خدا کنه عاقبتمون به خیر بشه. والا به خدا

۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۹ اقای روانی
ایشالا خدا اول منو بعدم بقیه رو شفا بده :))
پاسخ:
قربون عمو :))
منم هنوز به جواب محکم وقانع کننده ای نرسیدم 

حکایت ما دور از جوون شما ،چوب دوسر نجسه انگار...هم جهنمو درک می کنیم هم دستمون به بهشت نمیرسه
پاسخ:
آفرین آفرین خوشمان آمد:) این ضرب المثل رو نشنیده بودم آفرین:))
تو پارتی های شبانس که دعا کارگر می افته. دعای جمع بیشتر تاثیر داره. به دوستت بگو واسه مام دعا کنه د:
پاسخ:
ناصر تو روحت :)) ترکیدم از خنده:))))
دل باس پاک باشه خواهر!
پاسخ:
اون که صد البته خواهر:)) این همسفر ما دلش عین آیینه پاک و زلال بود:)))
چه بانمک.هیچ وقت سر از منطق اینجور آدما درنیاوردم
پاسخ:
منطق این جور آدمها منطق دله. هر جور دلشون بخواد و عشقشون بکشه رفتار می کنند فدات:)
۳۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۸ رحیم فلاحتی
آی گل گفتید! صاب خونه بی خیال سفرنامه شده و ...
ما که تو اوضاع گرداب بلاگفا غرق بودیم و دوستان همه پراکنده . خوب شد یاد آوری کردید !
:)))
پاسخ:
استاد من که کلا بیخیال نوشتن ادامه این سفرنامه شده بودم ولی با این کامنت شما دیگه حتما باید بنویسم. چشم به زودی می نویسم:)
خعلی باحال نوشتی :))))


پاسخ:
مرسی کامنت شمام خیلی انرژی داشت:))
والاع اینجور آدما کیف دنیا رو میکنن و بس !!
پاسخ:
آره دیگه کلا هر جور راحتند زندگی می کنند!
این روزه گرفتناشون اصن منو خرد خاکشیر می کنه!! سیرک راه انداختیم توی مملکتمون. حالا هرکی زندگی خودشو داره. اصن برن دیسکو، بعد 2 لیتر عرق بخورن بعد برن پای جانماز گریه کنن به من چه. ولی دیگه نیازی نیست این تضاد های حال به هم زن رو به رخ همه بکشن!
پاسخ:
دقیقا همینه دیگه! طرف می خواد فریاد بزنه بگه من روزه ام! خب بابا انشاا.. قبول باشه مارو بیخیال شو :)
من وقتی تو این جور گروه ها دچار عضویت ناخواسته میشم، سریع میام بیرون. 
اینجور آدم ها خیلی باحالن. دوست دارم بدونم تست شخصیتشون چیه. من هم با  دوتا از این افراد تو ادارمون همکارم شاید راجع بهشون نوشتم.
پاسخ:
آره اینا اصلا معلوم نیست برداشتشون از دین یا اجتماع چیه. کلا منافعشون مسیرشون رو تعیین می کنه.