تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

کاش می شد فهمید توی دل بعضی آدمها چی می گذره و چه معامله هایی با خدا دارند. مثل اون مرده که پنجشنبه ها توی بهشت زهرا لا به لای قبرها می چرخه و هر قبری رو می بینه که خاک گرفته، با یه سطل آب اون رو می شوره و با احترام خاصی روی همه سنگ ها دست می کشه... بعضی ها چه حالهای عجیبی دارند.


۹۴/۰۴/۰۵
7660 ...

نظرات  (۷)

سلام. 
هنوز زیاد نخوندمت. ایشالا میخونم کامل.
گفتم فقط سلامی بکنم  ;-)
پاسخ:
مرسی از لطفتون و وقتی که میگذارید:)
بچه که بودم همیشه دوست داشتم سنگ قبرها رو من بشورم خیلی کیف میداد .فکر کنم اینکار در بزرگسالی آرامش میاره
پاسخ:
آره آرامش میاره... باهات موافقم.
چه مرد خوبی:)
پاسخ:
بله منم همین نظر رو راجع بهش دارم:)
منم خیلی دلم خواسن بفهمم چه چیزی میون این قبرا پیدا می کنه
پاسخ:
چیزی که پیدا نمی کنه ولی فکر کنم آرومش می کنه.
جه دلِ آرومی داره...
پاسخ:
همینطوره...
سلام
در همه احوال خدا با همه ی ماست
از دیدن وبلاگیتون خوشحالم و امیدوارم بتونم هر از گاهی سر بزنم و از مطالبتون بهره مند بشم.


پاسخ:
سلام. منم از شما تشکر می کنم که وقت میذارید:)
کاااش...من الان خیلی احتیاج دارم به این قضیه :(
پاسخ:
برای همه ما یه روزهایی هست که به این جور آرامشها نیاز داریم.