تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۰

مشقات نوشتن یک پست

تمام امروز داشتم به این فکر می کردم که موضوعی برای نوشتن پیدا کنم. از صبح که صبحانه ام رو می خوردم، داشتم به موضوعی برای نوشتن فکر می کردم. حتی در همان حال با خودم فکر کردم راجع به همین صبحانه ای بنویسم که بیش از سی سال هر روز صبح اون رو می خورم و گاهی صبحها از تصور یه صبحانه تکراری دیگر ترجیح میدهم بیدار نشوم. اما بعد منصرف شدم و به موضوعات دیگر فکر کردم. وقتی داشتم با فلاکت تمام کتلت ها را سرخ می کردم، فکر کردم شاید جالب بشود اگه راجع به کبری خانوم بنویسم. او که بیست و یک سال است در این محل با او زندگی می کنیم و حتی برای نمونه یک بار هم نشده که رفت و آمد ما از زیر دست او در برود. بعد با خودم گفتم ای بابا این هم شد موضوع؟! تا لحظه ای که ظرفها را شستم و آشپزخانه را تی کشیدم و کل وبلاگهایی که دوست دارم را زیر و رو کردم داشتم به موضوعی برای نوشتن فکر می کردم. بسیار سخت و تاسف بار است که فردی که دایما در کنج خانه تمرگیده بتواند موضوعی بکر برای نوشتن پیدا کند و حتی یک عکس برای اینستاگرامش بگذارد. حالا که این خطوط سرشار از بی هدفی را تایپ می کنم دوست داشتم دوستی داشتم و با او قرار شامی در بیرون میگذاشتم و بعد آخر شب که به خانه می آمدم حتما موضوعی برای نوشتن و عکسی برای اینستاگرامم داشتم. حیف که از این نعمت هم بی بهره مانده ام!

*من دوست عزیزمان "داهول" را نمی شناختم ولی می دانستم وبلاگ نویس دوست داشتنی و انسان شریفی است. امروز مطلع شدم برادر گرامیشان را از دست داده اند. و البته همه می دانند که برادر بسیار عزیز است و از دست دادنش سخت و جگرسوز. برای این دوست عزیز و خانواده محترمشان صبر جمیل و عزت آرزو می کنم و برای برادرشان رحمت و مغفرت. و همه بالاخره رفتنی هستیم...

۹۴/۰۵/۰۱
7660 ...

نظرات  (۸)

خدا رحمتش کنه.. 

روزمرگی دور باد ازت جیگر:)
پاسخ:
قربونت برم من:))
۰۱ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۰۲ آقای همکار
مطمئنی شرایط موضوع خوب واسه نوشتن نبوده و خودت پسش نزدی؟!
تا اونجایی که من از روی پست هات شناختمت تبحر خاصی تو رد کردن فرصت های گشت و گذار داری!!
نگو نه که باور نمیکنم!

پاسخ:
اگه منظورت اون پیشنهاد سفر به جنوبه واقعا امکانش نیست وگرنه الان فقط دلم سفر میخواد.
والا منم به همین درد دچارم ! ببخشید گفتم درد 
ولی قلم تو خیلی قویتره نمونه ش همین پست. 
روزمرگی خفمون کرده دوستم :(
+ روحش شاد 
پاسخ:
خفمون کرد به خدا:(
۰۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۰ آلبرت کبیر
خدا رحمتشون کنه ... اسم ایشون رو قدیما که بلاگفا بودم فک کنم شنیدم البته اگه اشتباه نکنم :)
در مورد موضوع نوشتنم میتونم بگم که من چون چرت و پرت مینویسم همیشه پتانسیل نوشتن دارم :))
پاسخ:
بله بلاگفا هستند هنوزم به گمانم.
حتی به قول شما چرت و پرت هم بالاخره یه ذهن فعال میخواد که شما دارید و از این بابت شاکر باشید:)
بلا نسبت همگی بانوان محترم خونه تمرگیدگی مرد واقعا نوبره که من 3 سالی هست بهش دچارم :|
من خودم فقط می دونم خونه نشستن سه ساله همچین برا من خوش یمن نبوده. نمی خوام ندونسته و بدون اطلاع از کلیه جوانب تجویزی صورت بدم ولی خوب منم مثل اون طوطی کچل و از کوزه روغن ریختۀ داستان مولانا تنها پیشنهادم اینه که تا میتونید از خونه موندن پرهیز کنید.
من دیگه خودم طاقت این در و دیوار رو ندارم.

+کتلت سرخ کردن فلاکت ندااااره ها  :D
غذای گرم باشه من رو هوا می بلعم هفته ای یه بار غذای گرم می خوریم :D اخ یادم افتاد برم از ناصر دستور پخت کوکوهاشو بگیرم خیلی وقته می خواستم ازش بپرسم :D کتلتهای شما هم بایس  وسوسه انگیز باشه :D :D
پاسخ:
آره باید یه روز منم بزنم بیرون ولی نمیدونم چه جوری!
اتفاقا کتلت سرخ کردن خیلی کار مزخرف و سختیه و منم دستپختم افتضاحه:)) ولی ناصر احتمالا در این زمینه صاحب سبک باشه ولی فهمیدم خیلی خسیسه و محاله راز کوکوهاشو بهت بگه:))
من مشتاقم از کبری خانوم بیش تر بدونم
پاسخ:
بله درخواست شما حتما لحاظ خواهد شد:))
۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۱ آقای همکار
پس از روز مرگی نلال چون مقصدش خودت هستی!
پست جدیدت رو پیوند روزانه کردم!
همه ما دچار روزمرگی هستیم و به روی خودمون نمیاریم
به نظرم یه پست بذار و بپرس که روزمرگی های خود را چگونه می گذرانید !
شاید به درد هممون بخوره

و اما پیشنهادات عالی بنده که باید حق مشاوره رو هم توش لحاظ کنی

1. خاروندن بدن
2. دیدن فیلم های مسخره و فحش نثارشون کردن
3. مهمون کردنی یکی در رستوران (که بنده به شخصه حاضرم مهمونم کنید)
4. مزاحم تلفنی شدن ! که خیلی حال میده میشه فوت کرد توش
5. پیاده روی تو خیابون البته چون گزینه سختیه من هیچ وقت حالشو نداشتم
6. گل و گیاه و رسیدگی بهشون
7. قل خوردن روی زمین

خوب گزینه ها که زیاد بودن اما چون جلسه اول مشاوره رایگان بود و این همه پیشنهاد تو یه جلسه انصافا هیچ کی نمیده
ما بقیشون رو گذاشتم بعد حق ویزیت !

پاسخ:
:)