تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

۰۴ آبان ۹۴ ، ۲۳:۲۴

رودخانه برفی

مدت زیادیه که نمی تونم فیلم های پراسترس یا وحشتناک ببینم. در برحه ای از زندگیم استرس و ترس زیادی رو تجربه کردم. جوری که هنوز هم گاهی صدای چرخش قاشق چایخوری در استکان و بسته شدن صدای در کابینت، ضربان قلبمو زیاد می کنه. حالا با گذشت اون روزها و شبها از هر تنشی دوری می کنم. حتی چند وقت پیش با اینکه "فرار از زندان" رو بارها دیده بودم وقتی به صحنه های پر استرسش نزدیک میشد تلویزیون رو خاموش می کردم. شاید برای همینه که بیشتر وقتها فیلمهای تکراری نگاه می کنم! حالا دو شبه که ساعت ده شب حالم به شدت خوبه. چرا؟! چون تلویزیون جمهوری اسلامی در پی اقدامی تکراری سریالی تکراری رو پخش می کنه؛ و اون سریالی نیست جز سریال محبوب من: رودخانه برفی! بله، اگه شما هم مثل من زندگی پر تنشی رو پشت سر میذارید به شدت دیدن این سریال رو بهتون توصیه می کنم. دشتهای وسیع که زیر آفتاب می درخشه، گله های گاو، هنرپیشه های خوشگل، همزیستی همراه با عشق، دامنهای بلند، تمدن تاثیرگذار، و "مت" و پسرهاش! این رویای زیبا و همیشگی من از آمریکا بود وقتی که در زمان کودکی فیلم های وسترن نگاه می کردم. فیلم ساختن فقط حرفه آمریکایی هاست وقتی اسبهاشون واقعا شبیه اسب هستند و لباس هاشون هر چقدر هم قدیمی باشه برای ما زیبا و جذاب. محو سریال میشم وقتی خونه های تمام چوبی اون رو می بینم و سرویس های چایخوری و کالسکه ها رو. هی آمریکا واقعا زیباست... 

۹۴/۰۸/۰۴
7660 ...

نظرات  (۸)

دو شبه با فراخوان پدری که بعد مادر تو خونه به شدت تنها شده آب دستمه می ذارم زمین گوشیم رو بر میدارم و از این لپتاپ فکسنی دل می کنم می رم رو کاناپه دراز می کشم که کنار پدر سریال رودخونۀ برفی رو تماشا کنم. کلا دیدن چهره های معروف تو سریالهای قدیمی هم به لذت این فیلم اضافه کرده، دیدن گای پیرس در نقش پسر مک گرگور رو میگم...آدم باورش نمی شه اینا هم از همین زمینهای خاکی و گاوخیز بازیگری رو شروع کردن!
دقیقا بهترین فیلمه برای تخلیۀ استرس این روزهای زندگی...
پاسخ:
خدا رحمت کنه مادرت رو شهاب عزیز...
چه خوبه که حتی یه تایم کوتاه می تونی کمی دردها رو فراموش کنی. خدا به تو و پدرت و خانوادت صبر بده.
لوک با اون چشاش!
مرگش تو فیلم چه غیرمنتظره بود
پاسخ:
همیشه دلم می خواست بدونم دختر مت رو بوسیده یا نه:))
این قالب جدیدت خیلی شیک و قشنگه
پاسخ:
آره خودمم خیلی دوستش دارم از اون یکی خیلی خیلی بهتره:)

عاشق اون کشیش آرومم

پاسخ:
دقیقا عین من :)
۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۴ مادموازل ساراh
همیشه حس میکنم آخرش وسط یه فیلم ترسناک سکته میکنم و میمیرم...و هیچ وقت هم درس عبرت نمیگیرم و بازم میرم دنبالش
پاسخ:
وای چه دلی داری شما:)
من پزشک دهکده رو خیلی دوست داشتم
پاسخ:
کلا فیلم هایی از این دست خیلی بین ایرانی ها محبوبند. همیشه فکر می کردم اگه برم تو دهکده شون میدونم با هر کدوم چطوری رفتار کنم:)
آره لعنتی آمریکا خیلی زیباست
پاسخ:
رویاییه فرانچسکا، رویایی...
امشب که می دیدم یه نکته ی خیلی لذت بخش تو فیلهای وسترن با این سبک و سیاق روستایی قدیمی توجهمو جلب کرد.... اونم پوشش کامل و اشراف زاده مأبانۀ خانمها در فیلمهاست... پیرهنهای خوشگل و بلند با آستینها و یقه ی بسته و دامنی که کاملا پایینتر از مچها رو پوشونده.. بعد فکرم رفت به اینکه فیلمهای جدید رو که از صدا سیما می بینم با بازی دختر پسرهای جوون مدام فکرم اینه که دنبال کنم اون هاله سیاهه که صدا سیما انداخته زیرش چه شکلیه... یا حتی خود فیلمهای سانسور نشده مثل سریال فرندز و ... هم بیشتر بخش جنسی ذهن آدم فعال میشه و خود اون فعال شدن باعث میشه آدم یه سطح عرفانی در لذت بیاد پایین..
یا یه نکتۀ خیلی خیلی مهمتر، جمعیت روستایی کمه، امیلی و بقیه دخترا فقط یه پسر برا انتخاب دارن نهایتش و دیگه فکرت درگیر این نیست که یعنی کی کی رو می گیره و کی به کی خیانت می کنه... تقریبا از دوران نوجوانی کاندیداهای ازدواجشون مشخصه و یه سر میز اعلام می کنن ما با هم ازدواج می کنیم! لذت از زناشویی بدون استرس خیانت یا اضطراب انتخاب از انبوه گزینه ها... یعنی خود خود عشق بدون یتعلقات اضافی..
خلاصه می خواستم بگم تو این فیلمهای وسترن روستایی آدم روحش کاملا از مادیات جدا می شه و انسانیت خالص رو می بینه... همین لذتش رو چندین برابر می کنه
پاسخ:
اوه شهاب به چه کشفیاتی رسیدی:)))
آره من همه حرفهاتو قبول دارم. ما در مساله جنسیت توی فیلم هامون خیلی اشتباه رفتیم و حتی توی جامعه مون هم در حال اشتباه هستیم ولی اینا توی همه چیز تقریبا اصیل هستند. مثلا یکی از دوستام می گفت صد سال پیش اینا اسم جک و ویلیام و... غیره داشتند و الانم دارند اما ما الان از اینکه اسم قدیمی بذاریم روی بچه هامون فرار می کنیم و سعی می کنیم اسم جدید کشف کنیم. در واقع ما توی این فیلمها با اصالت انسان درگیر می شیم مساله ای که توی فیلمهای ساخت خودمون نداریم. مثلا سریال شبکه دو "کیمیا"! دست اندرکارانش خواستن فیلم اصیل بسازند در حالیکه به شدت فیلم بد از اب دراومده حتی توی اسمش!! ما از اصالت دور موندیم و من با حرفهای تو در مورد ازدواج و جنسیت و رابطه هم کاملا موافقم:)