تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۰:۰۰

هر جایی غیر از این جا

شانس گاهی فقط این می تونه باشه که تو در جایی به غیر از این جا به دنیا بیای. وقتی جایی غیر از اینجا باشی خیلی از قوانین پوچ و بی معنی میشن. مثل اختلاف سن در ازدواج!


 

۹۴/۰۸/۱۴
7660 ...

نظرات  (۷)

و خوشبختی ...
پاسخ:
بله و خوشبختی...
اختلاف سنشون چه جوره مگه؟
پاسخ:
خیلی زیاده نزدیک بیست سال:)
این روزهای گذشته تنها همدمم ایزابلا هست (همون روان دررمانگر 28 سالۀ رومانیایی که ازم دستور پخت اسفناج بورانی می خواست). کارمونم اینه تازه از یک شب تو اسکایپ در مورد فرهنگهای هند و ایران و اروپا چت می کنیم تا نزدیکای 4 و 5 صبح... خیلی از بحثامون به فرهنگ غلط ازدواج در ایران و اسلام گذشت. نتیجه گیری بحثمون خیلی کوتاه این شد که ایزابلا به ازدواج در قبال مهریه لقب روس*پیگری رو میده و به هیچ وجه حاضر نیست loyalty در خونواده ش با 4 زن گرفتن مرد خدشه دار بشه. با ازدواج دختر و پسر (مخصوصا دختر) زیر 18 سال مخالفه و محدودیت سنی برای ازدواج دختر و پسر قایل نیست. و باکرگی رو شرط مسخره ای برای ازدواج در ایران می دونه.
من خودم تو 4 مورد آخر باهاش کاملا موافق بودم تو بحثامون...
مخصوصا در مورد سنش، مادرم از پدرم بزرگتر بوده و 30 سال زندگی کردن. منم از بچگی هرچی شیفته شدم شیفته و جذوب دخترای همچین 1 تا 4 و 5 سال بزرگتر شدم :D
به نظرم خیلی محدودیتهای عرف ایران باید در مورد ازدواج شکسته بشه... خیلی خیلی خیلی...

نعمته این دوست خیلی خوب که تمام هم و غمشو گذاشت این هفته برای درمان افسردگی من...
پاسخ:
ایزابلا چند سالشه؟ :)
فکر کنم ایزابلا تاثیر خوبی روت گذاشته ولی من فکر می کنم که تو بعد از فوت مادرت چون ترسش توی وجودت بود الان یه جوری بدون و ترس و آروم شدی. ببین نفوذ غرب چقدر بوده که این دختره باید به پسرهای ما تسکین بده:))) بهرحال فرهنگ های اشتباه توی زندگی ما خیلی زیاده امیدوارم با امثال من و تو و ایزابلا درست بشه:)
انقدر حرف زدم یادم رفت اینو... تو موارد ازدواج خودم، مادر خدا بیامرزم می گفت که باید من باب تجربه با دختر صحبت کنه و بهش بگه تو چنین ازدواجایی هرچند به مرد خیلی خوش می گذره ولی زن اذیت می شه با مرد کوچیکتر.... مرد باید خیلی عاقل و پخته باشه که زن حرص نخوره از دست بچه بازیهاش به اقتضای سن کمش
پاسخ:
همه مادرهای ما کم و بیش این تفکر رو دارند ولی لزوما تفکر درستی نیست. هر چند اگه این ازدواج صورت بگیره، هر چی بشه مامان پسره در گوشش میگه اشکال از سن دختره ست!!! حتی اگه پسره بره دنبال  یکی دیگه همه میگن حق داره زنش بزرگتر از خودشه. خلاصه که دختره به قول مامانت اذیت میشه...
خدا رحمتشون کنه انشاا..
اینو منم دارم مدت هاست می گم.. کاش جای دیگه این دنیا متولد شده بودم.. 
پاسخ:
اگه جای دیگه مثلا اروپا بودیم چقدر خوب بود ولی خدا رو شکر عراق به دنیا نیومدیم والا:)
۱۴ آبان ۹۴ ، ۱۰:۰۳ آناهــیــ ـــتا
اینجا اختلاف قد هم مهمه چه برسه به اختلاف سن...

البته اشخاص مورد مثال هم هنوز ازدواج نکردن :دی
پاسخ:
اینجا رنگ چشم پسره سبز باشه مال تو مشکی، همه میگن پسره بهش سره دیگه چه برسه به قد قربونت برم:)
سلام
من خودم همیشه مخالف این موضوع بودم
اما الان که توجه میکنم میبینم واقعا مشکلی نیست
این تنها محیطه که به ما اجازه قبول کردن این موضوع و نمیده :)
پاسخ:
محیط در این مورد اصلا دخیل نیست. همه چیز مربوط به خودمونه و تفکرمون.