تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

۲۳ خرداد ۹۵ ، ۱۵:۵۶

آدمهای حرفه ای

"وین رونی" همیشه برای من بازیکن مرموزی بود. اون حالت بی احساس صورتش و چشمهایی که نمی شد از توش چیزی فهمید، همیشه منو جذب می کرد. اما حس ناخوشایندی هم بهش داشتم. فکر می کردم از اون آدمهاییه که نمیشه طرفشون رفت و خیلی مغرور و خود شیفته هستند. با این حال در اعماق قلبم دوستش داشتم. تا اینکه یک هفته پیش شبکه من و تو یه مستند راجع به زندگی "وین رونی" گذاشت و من یه بار دیگه به احساس خودم ایمان آوردم. همسر رونی خیلی راحت راجع بهش حرف زد و گفت توی شونزده سالگی با هم دوست شدند و ازدواج کردند. اون ها جلوی دوربین خیلی راحت گفتند که دلشون می خواد بچه بعدیشون یه دختر باشه. راجع به اولین قرارشون حرف زدند و حتی راجع به اخلاقهای بد رونی. "وین" یه گوشه وایساده بود و وقتی همسرش داشت اخلاق های بدش رو می گفت لبخند میزد و گاهی بلند می خندید و خودشم تایید می کرد. توی این فیلم رونی خیلی راحت از زندگی گذشته اش حرف زد. اینکه مادرش خونه مردم کار می کنه و محله پایینی زندگی می کردند و هنوزم برادرش در همون محله داره زندگی می کنه. اون راحت توی محله قدیمی شون با پیرزنه همسایه روبوسی می کرد و براش توضیح می داد که چرا دوربین همراهشه. دوربین راحت توی خونه می چرخید و بازی دو پسرش رو نشون می داد. یه مستند خیلی راحت! نه مثل اون چیزی که اینجا ما توی تلویزیون از ورزشکارها و هنرمندهامون می بینیم که پر از سانسور و شعار و تظاهره و بعدم تشکرهای بی نهایت از همه!! من فکر می کنم اونها توی حقیقت هم همین قدر با مردم و طرفدارهاشون مهربون و راحتند. حرفه ای رفتار می کنند و برای همین موفقند و بیشتر در ذهن و قلب مردم کشورشون و مردم دنیا می مونند...


۹۵/۰۳/۲۳
7660 ...