تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

یه قابلمه برای فروش گذاشتم توی سایت دیوار. توی عنوان نوشتم: قابلمه تک تفلون در حد نو! خب قاعدتا وقتی اون لغت "در حد" رو استفاده کردم منظورم اینه که این قابلمه دو سه باری استفاده شده. قیمت: پنجاه هزار تومن. حالا آقایی زنگ زده و اصرار داره که قابلمه رو با نصف قیمت بهش بفروشم. امون نمیده من حرف بزنم. توضیح میده که قابلمه رو برای جهیزیه دختری می خواد که خانواده داماد به خاطر جهیزیه نمی برنش! بعد می فرمایند: براش از همین سایت دیوار یه اتو هم خریدیم که کارتن نداشته و رفتم یه کارتن براش پیدا کردم. حتی دیروز یه پتوی صد و خورده  ای رو براش شصت تومن خریدیم!!! یارو همینجوری درباره جمع آوری وسایل حرف می زنه و من قابلمه رو به بیست و پنج تومن می فروشم. شما هم جای من بودید همین قدر کوتاه می اومدید و شایدم کلا قابلمه رو مفت می دادید بره! حالا حرف من یه چیز دیگه ست. اینکه دختره چطوری می تونه با جهیزیه ای که اینجوری فراهم شده زندگی کنه؟! پسره چطوری می تونه با جهیزیه ای که اینجوری فراهم شده ازدواج کنه؟! خانواده داماد وقتی اومدن اون دختره رو برای پسرشون گرفتند آیا نمی دونستند که این دختر توان تهیه جهیزیه نداره؟ آیا واقعا نمی شد با هم کار کنند _ حتی کارگری_ و همه چیز رو نو بخرند _حتی کم و جزیی_؟ چرا ما آدمها انقدر کون گشاد و پرتوقع شدیم؟! حالا دختری که جهیزیه نداره و زندگیش در این حده اگه اتو نداشته باشه می میره؟! بابا این خدمه ساختمون ما یه پسره حدودا سی سالست که انقدر کارش خوبه و سرش شلوغه حتی یکساعت وقت خالی نداره. این یعنی درسته که وضع مملکت خیلی خرابه و گوشت کیلویی صد تومن شده اما باید قبول کنیم خیلی از ما بلد نیستیم زندگی کنیم. بلد نیستیم از صفر شروع کنیم. بلد نیستیم مدیریت کنیم. بلد نیستیم بخدا!!

۹۷/۱۱/۰۲
7660 ...

نظرات  (۵)

من به این موارد اعتماد ندارم. خیلی ها از طریق همین برنامه دیوار کار میکنن. یعنی به یه بهانه واهی یه کالای مناسب رو با قیمت ارزون میخرن و یه جا دیگه با قیمت بالاتر میفروشن. البته که مورد شما اینی که گفتم نباشه :)
پاسخ:
ببین یه لحظه این به ذهنم رسید و وقتی تخفیف دادم و قطع کردم پشیمون شدم. اما وقتی طرف رو دیدم خیلی آدم حسابی بود:))) 
دقیقا همینه ...بیشتر تقصیر خانواده هاست.نون نداریم بخوریم ولی باید ۵دست قابلمه تو جهیزیه باشه.تمام وسایل برقی و...دختر از فردای عروسی به هیچ وسیله ای محتاج نمیشه که بخره از صفر شروع کردن که هیچی دیگه.

پاسخ:
آره بخدا. خانواده یه طرف و خود دختر یا پسرم یه طرف که کمی عقل تو کله شون نیست.
کاملا باهات موافقم.
پاسخ:
قربون آدم فهمیده و منطقی :)
۲۴ بهمن ۹۷ ، ۰۹:۲۲ احسان شریعتی
توی کتاب شازده حمام نوشته بود: حمال قوی هیکل ترمینال یزد را توی مشهد دیدم که داره گدایی می‌کنه، ازش در مورد چرایی کارش پرسیدم گفت اومده بودم مشهد برای کار یک روز که از فرط خستگی نشسته بودم و سرم را بین پاهام گذاشته بودم یکی از کنارم رد شد و سکه‌ای به سمتم پرت کرد، من را با گدا اشتباه گرفته بود ولی به خاطر خجالت نتونستم سرم را بالا بیارم مدتی توی همون حالت موندم چند نفر دیگه هم پول برام انداختن ، دیدم در عرض بیست دقیقه به اندازه یک روز حمالی کاسبی کردم، این شد که کلا گدا شدم، الان هم چندتا خونه و ماشین دارم
متاسفانه امروزه ملت همگی راحت طلب شدن
پاسخ:
بله دقیقا همینه. کلا ما، جامعه و دولت، داریم این فرهنگ راحت طلبی و گدایی رو ترویج میدیم.
سلام 
خوش برگشتید.:)
حق با شماست: بلد بودن زندگی کردن هم ,بلدی می خواهد..
پاسخ:
سلام عزیزم. مرسی از محبتتون :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی