خنده الکی
این شبها که به اجبار وقتی مامانم اینا
"خندوانه" رو نگاه می کنند و منم از بیکاری مجبورم نگاه کنم هی خیره
میشم به "رامبد جوان"! هی نگاهش می کنم با دقت و هی فکر می کنم با اینکه
انقدر زور میزنه بخنده ولی چرا آدم شادی به نظر نمی رسه؟! هی نگاهش می کنم و زل
میزنم توی چشمهاش و حس می کنم یه چیزی توی چشمهاش نیست هر چند که دهنش تا آخرین حد
ممکن بازه و ظاهرا داره می خنده! این پسره اون بازیگر "خانه سبز" نیست
که من حتی از حالت چشمهاش خنده ام می گرفت. به نظرم فقط توی اون قسمتی که
"مسعود فراستی" روبروش بود از ته دل و واقعی می خندید. دوست داشتم به
بازیگر محبوب دوره نوجوونی کوفتیم می گفتم: رامبد جان خندیدن الکی که نیست باید
وقتی می خندی چشمات برق بزنه و اونوقته که آدم روبروت خنده ات رو باور می کنه و می
خنده. نمیدونم شایدم طبق معمول دارم اشتباه می کنم.