فالو کنندگان خوشبختی
همین چند وقت پیش بودم که با دوستم درباره یه زوج
خوشبخت توی اینستاگرام صحبت می کردیم. یه زن و شوهر معمولی ولی خوشبخت. از اونهایی
که عکسهاشون ادا نیست و به صداقت زندگیشون ایمان دارند. مرده از اونهاست که به
راحتی زنش رو بغل می کنه و عکس می گیره و براش مهم نیست مردم چطور قراره فکر کنند
و زنه خیلی راحت عکس شوهرش رو می زاره و از اونهایی نیست که شوهرشون رو همیشه قایم
می کنند و ترجیح میدند پشت دوربین نگهش دارند. بعد خداوند به اونها یه بهانه برای
ادامه خوشبختی داده و این دو نفر، طوری بچه شون رو به نمایش میذارند و می پرستند
که انگار خدا فقط به اونها بچه داده. حالا این وسط هزاران نفر اونها رو فالو می
کنند. در واقع خوشبختی اونها رو فالو می کنند. بسیاری از اونها هم زن دارند و هم
شوهر و هم بچه ولی خوشبختی یکی دیگه رو فالو می کنند و میشه حدس زد با هر عکس با
چه حسرتی توی دلشون می گن: خوش به حالشون! کاش میشد هممون یه روز خوشبختی های
خودمون رو می دیدیم. می دیدیم که زن خوب و زیبا داریم و باید دستشو بگیریم و به
همه نشونش بدیم. کاش می دونستیم که ما هم می تونیم شوهرمون رو ببوسیم و عکسش رو
توی پیجمون بذاریم بدون اینکه حس کنیم: چه جلف بازیها! بیاید خوشبختی هامون رو
ببینیم و انقدر ناشکر نباشیم و باور کنیم خوشبختی همین جمله ساده ست که زنمون از
ما بپرسه: به نظرت شام چی بخوریم؟ این یعنی کسی هست که نظر ما براش مهمه و این
خودش قسمت با ارزشی از یک زندگی خوب می تونه باشه. حیف که ما همیشه خیلی دیر به
خیلی چیزها می رسیم.