رودخانه برفی
مدت زیادیه که نمی تونم فیلم های پراسترس یا وحشتناک ببینم. در برحه ای از زندگیم استرس و ترس زیادی رو تجربه کردم. جوری که هنوز هم گاهی صدای چرخش قاشق چایخوری در استکان و بسته شدن صدای در کابینت، ضربان قلبمو زیاد می کنه. حالا با گذشت اون روزها و شبها از هر تنشی دوری می کنم. حتی چند وقت پیش با اینکه "فرار از زندان" رو بارها دیده بودم وقتی به صحنه های پر استرسش نزدیک میشد تلویزیون رو خاموش می کردم. شاید برای همینه که بیشتر وقتها فیلمهای تکراری نگاه می کنم! حالا دو شبه که ساعت ده شب حالم به شدت خوبه. چرا؟! چون تلویزیون جمهوری اسلامی در پی اقدامی تکراری سریالی تکراری رو پخش می کنه؛ و اون سریالی نیست جز سریال محبوب من: رودخانه برفی! بله، اگه شما هم مثل من زندگی پر تنشی رو پشت سر میذارید به شدت دیدن این سریال رو بهتون توصیه می کنم. دشتهای وسیع که زیر آفتاب می درخشه، گله های گاو، هنرپیشه های خوشگل، همزیستی همراه با عشق، دامنهای بلند، تمدن تاثیرگذار، و "مت" و پسرهاش! این رویای زیبا و همیشگی من از آمریکا بود وقتی که در زمان کودکی فیلم های وسترن نگاه می کردم. فیلم ساختن فقط حرفه آمریکایی هاست وقتی اسبهاشون واقعا شبیه اسب هستند و لباس هاشون هر چقدر هم قدیمی باشه برای ما زیبا و جذاب. محو سریال میشم وقتی خونه های تمام چوبی اون رو می بینم و سرویس های چایخوری و کالسکه ها رو. هی آمریکا واقعا زیباست...
دقیقا بهترین فیلمه برای تخلیۀ استرس این روزهای زندگی...