تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

۱۶ آذر ۹۴ ، ۰۰:۱۳

جنبش دانشجویی

جنبش های دانشجویی در زمان ما، همیشه از سلف پسرها و با کوبیدن ظرف غذا روی میز شروع می شد و بعد به حیاط دانشگاه و بعدتر به اتاق رییس دانشگاه کشیده می شد و در نهایت با قول های رییس دانشگاه و وعده غذای مرغ در روز بعد به پایان می رسید! به گمونم برای همین بود که هیچ انقلابی از دانشگاه ما و دانشگاه های دیگه صورت نگرفت اون هم در زمان دولت اصلاحات. شاید اگر پسرهای دانشجو یک هفته و فقط یک هفته گرسنه می موندند ما شاهد نسل پرخاصیت تری می بودیم!


* روز دانشجو رو به همه دوستان دانشجویی که اینجا رو می خونند تبریک میگم. خوش به حالتون:)

۹۴/۰۹/۱۶
7660 ...

نظرات  (۵)

۱۶ آذر ۹۴ ، ۰۰:۲۲ مهران مهرگان
باید یه سر برم ببینم چطور جاییه ؟!
:)
مبارکا باشه ما که بخیل نیستیم :))
پاسخ:
کجا چه جور جاییه؟! سلف پسرونه؟ :))
مرسی ^___^
پاسخ:
:*
وااااای دقیقا مال ما هم همینجوری بود، یادمه ما به خاطر قرمه سبزی و کباب برگ که چنگال رو کج می کرد قیام می کردیم و سینی های غذا رو از سلف تا دم اتاق رئیس دانشگاه میچیدیم. ولی دانشگاه ما یه زمانی خیلی خطرناک بود کلی دانشجو ازش اخراج شد. همون بهتر که شاهد حرکتی نبودی. 
پاسخ:
دلمون لک زده بود پسرهای دانشگاهمون یه حرکت غیرشکمی بکنند:))
برای ما از همینجا هم شروع نمی شه. چون کسی حوصله ی گرسنگی کشیدن نداره که غذای همون روزش هم به خطر بیافته.

البته دانشگاه ما قبلا ید طولایی در اعتصابات داشته ولی خب الان بدبخت بیچاره دیگه نه دانشجوی درست حسابی داره نه حال درست حسابی!

تازه روز دانشجو گل هم دادن بهمون :دی
پاسخ:
همین دیگه چون دانشجوها دیگه آروم شدند بهشون گل میدند که تشویق بشن:))
بله دانشجو هم دانشجوهای قدیم!
۲۴ آذر ۹۴ ، ۰۰:۴۳ من خود آن سیزدهم
باز جای شکرش باقیه که نسل قدیم حداقل تکانی به خودشون می‎دادن.نه مثل الآن...
پاسخ:
همه چی قدیمیش بهتر بوده حتی دانشجو:)