آفتاب درخشان فردا!
راستش من رای ندادم! دلیلی نداشتم برای رای دادن. حتی کوچیکترین انگیزه ای هم نداشتم. انگیزه ای به کوچیکی بیرون رفتن از خونه یا حتی یه عکس برای اینستاگرام گرفتن! چرا باید رای میدادم؟! ساعتهای زیادی به این موضوع فکر کردم. من دختر سی و پنج ساله معلول بی پشتوانه ای بودم که هر چی فکر کردم نفهمیدم چرا باید رای بدم؟! مگه سالها پیش با شور و هیجان نرفته بودم و به "خاتمی" رای نداده بودم؟ مگه توی همه اون سالها نگفته بودند که اوضاع بهتر میشه که فلان میشه و بهمان تغییر می کنه و مگه همون سالها نبود که رکورد رای دهنده ها شکسته شد و به قول خودشون حماسه دوم خرداد اتفاق نیفتاد؟ بعدش چی شد؟ هیچی! هر روز اوضاع بدتر و بدتر شد و جوونهای زمان ما عاصی تر و عاصی تر... توی اون سالها که مجله های با عکس خاتمی رو لای کیهان می پیچیدیم و از حراست دانشگاه رد میشدیم آمار خودکشی بچه های دانشگاه و تجاوز استادهامون به دانشجوها و مهاجرت شاگرد اولها بیشتر و بیشتر شد. هیچ اتفاق خوبی نیفتاد و سالهای بعدش وقتی از این کار به اون کار پرت شدم دیدم که تنها چیزی رو که نگاه نمی کنند صفحه شناسنامه اته که ببینن تو رای دادی یا نه! برای کی ارزش داشت؟ برای هیچکس! و بعدترها وقتی دوباره این موج رو سال هشتاد و هشت به راه انداختند من به اندازه کافی تجربه داشتم که بدونم رای دادن و ندادن بی فایده ست و مردم فقط تشریفات هستند. مثلا بری رای بدی که رسایی رای نیاره و مطهری رای بیاره! تمام این آدمها برای طبقه اجتماعی من فقط اسم هستند و مطمئنم هیچ کدوم، هیچ قانونی رو برای حمایت از معلولین تصویب نمی کنند و هیچکدوم برای طبقه اجتماعی من سنگی رو به سینه نمی زنند. امثال من آینده ای برای بچه هاشون توی این کشور متصور نیستند و عده ای از اونها هم به این نتیجه رسیدند که باید آینده رو در جایی خارج از ایران جستجو کنند. من چرا باید رای می دادم؟! اما خوشبختانه خیلی ها رای دادند. همه اونهایی که فردا از گرونی های شب عید خواهند نوشت. همه اونهایی که از تبعض ناراحتند. همه اونهایی که هر روز معتقدند آلودگی هوا از سطح هشدار گذشته. اونهایی که به اختلاس و دزدی و رابطه بازی آگاهند. خیلی ها رای دادند مثل مردم اهواز که هیچ کس برای هوای آلوده اونها نگران نیست. مردم خرم آباد هم حادثه خلق کردند، شهری که بالاترین آمار بیکاری در کشور رو داره. حتی اخبار گفت به بعضی از مناطق صعب العبور هم صندوق اخذ رای فرستاده شده! وای خدای من فکر کن بعد از سی و پنج سال هنوز راه و جاده ندارند و احتمالا خیلی چیزهای دیگه و فقط حق رای دارند. خیلی ها با هیجان صبح زود رفتند رای دادند و معتقد بودند شاید با این مهر کاری پیدا کنند. پیرزنها و پیرمردها هم حتی رای دادند و دخترها و پسرهای نوجوونی که با اشتراک ویدیوی "خاتمی" فکر کردند بعد از رای دادن، فردا آفتاب زیباتر خواهد بود!