همیشه گزینه تجاوز روی میزه
بعد از گذروندن تابستان گرم پارسال، امسال با اعمال شاقه و قرض و قوله، اسپیلیت خریدم! نجات پیدا کردیم و حالا باید از شر اون کولر داغون و قدیمی خلاص می شدیم. پس طبق معمول توی سایت محترم دیوار آگهی زدیم. اونم به کمترین قیمت ممکن. هدف این بود که چون جامون کوچیک بود زودتر فروش بره. آگهی طرف های ساعت یازده شب تایید شد و گوشی بی امان زنگ می خورد و چون دیر وقت بود من به همه می گفتم: لطفا صبح تماس بگیرید الان امکان بازدید و خرید نیست! همخونه ای محترم که کناری نشسته بود و عمیقا در فکر بود ناگهان فرمودند: خب بگو الان بیان ببرند از فکرش دربیایم بابا. با خودم گفتم "راست میگه" و این نشونه این بود که خر شده بودم. تلفن زنگ خورد و آقایی اصرار فراوون کرد که الان پول واریز کنه و مشتری صد در صده و حتما کولر رو می خواد. بهش گفتم اگه انقدر مایلید الان بیایید ببرید. قبول کرد و آدرس گرفت. حالا بماند که خونه رو پیدا نمی کرد و من و همخونه محترم فقط یه ساعت داشتیم از پشت تلفن هدایتش می کردیم. طرف بالاخره ساعت دوازده شب رسید خبر مرگش! کولر رو از توی تراس بیرون گذاشت و مشغول بازدیدش شد. مردد بود. گفت: به درد کارگاه من نمی خوره. گفتم: خب بذاریدش توی تراس لطفا. دور کولر راه رفت و گفت: به کار من نمیاد شصت تومن میدیش؟ گفتم: نخیر لطفا بذاریدش توی تراس. انگار نمی شنید و نگاه ترسناکی داشت. شبیه قاتلهای زنجیره ای. همخونه دست به کمر جلو اومد و گفت: به دردتون نمی خوره بذاریدش توی تراس! طرف واقعا نمی شنید و هی با کولر ور می رفت و زیر لب حرف می زد و هی زمزمه می کرد که من از عکسش فکر کردم از این کولر بزرگ هاست. عصبانیت در من به اوج رسیده بود. با صدای بلندتری گفتم: این به درد شما نمی خوره اون کولر بزرگ ها رو هم هفتاد تومن نمیدن! سرش رو بالا گرفت و گفت: شصت تومن نمیدی؟ گفتم: نه! با تردید و به زور رفت. مدتی نگذشته بود که باز به گوشی من زنگ زد. رد تماس کردم. باز زنگ زد. باز رد تماس کردم. یهو زنگ خونه رو زد. عرق سردی روی پیشونی ما دو تا احمق نشست. به همخونه گفتم: یعنی چی میخواد؟ گفت: نمی دونم! گفتم: چکار کنم؟ گفت: نمیدونم؛ میخوای جوابشو بده. با ترس گوشی آیفن رو برداشتم و گفتم بله؟ مردتیکه کر گفت؟ خانوم باشه همون هفتاد می برم. گفتم: فروختمش. گفت: چی؟ با صدای سرشار از عصبانیت داد زدم: فروخته شد بفرمایید لطفا!! مردک با حالتی شاکی گفت: واقعا؟ میدونید از کجا راهو برگشتم اومدم؟! جوابشو ندادم و آیفن رو گذاشتم. تا پاسی از شب با همخونه دعوا کردم که چرا منو خر کرده و اونم هی می گفت: من فکر نمی کردم خر بشی! خلاصه خدا بهمون رحم کرد. اگه طرف بهمون تجاوز می کرد به هیچ طریقی نمی تونستیم ثابت کنیم یارو به خاطر خرید کولر اون ساعت شب وارد خونه ما شده. اصلا کدوم قاضی چنین حرف احمقانه ای رو باور می کرد؟! خلاصه که اسپلیت وسیله خوبیه و لامصب بدجوری خنک می کنه!