تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۸

وقتی همه چیز تمام می شود

به نظر من، به این عبارت به نظر من خیلی توجه کنید، به نظر من دخترها در زندگی فقط یک بار واقعا عاشق میشن. اونها فقط یک بار و فقط برای یک نفر از همه چیز کوتاه میان. دخترها یا حداقل دخترهایی در طبقه اجتماعی من و با تفکر نیمه سنتی من، فقط یک بار تحقیر شدن از سمت یک نفر رو می پذیرند و کوتاه میان. این فقط در مورد همون عشقشون اتفاق می افته که کادوهای ارزون قیمت رو با عشق بغل کنند و عین احمقها فکر کنند چه چیز با ارزشی کادو گرفتند. فقط در مورد اون یک نفره که قبول می کنند بارها توی پارک قرار بذارند نه توی مثلا یک کافی شاپ. دخترها خیلی به ندرت پیش میاد کم کادو بگیرند، رستوران و سینما دعوت نشن و حتی روزی یک بار هم حالشون رو نپرسند ولی باز خوشحال و راضی باشند. دخترها فقط برای یک نفر روزها و ماهها انتظار می کشند ولی بعد از اون... بعد از اون به شدت مادی میشن، به شدت به غرورشون اهمیت میدن، به شدت در خودشون می بینند که طرف مقابل رو تحقیر کنند و به شدت بر مواضع و اصول خودشون پافشاری می کنند. بعد از اون به کادوهای ارزون قیمت می خندند و پنهانی خیانت می کنند و احساس زرنگی فراوون هم البته دارند. دخترها بعد از ناکامی از آدمی که با تمام وجود دوستش داشتند به زندگی جور دیگه ای نگاه می کنند. حالا اونها هم مثل پسرها، منافع شخصی رو در الویت قرار میدن و در حالیکه قلبشون درد می کنه همیشه یه تکیه کلام خواهند داشت: عشق کیلویی چند!

۹۴/۰۴/۰۴
7660 ...

نظرات  (۱۸)

لااقل درباره ی من و خیلی از دخترهای اطرافم صدق می کنه
پاسخ:
دقیقا راجع به خیلی از دخترهای اطراف منم صدق می کنه متاسفانه.
اوهوم اوهوم.. موافقم.. بیگ لایک!
پاسخ:
مرسی مرسی :)
۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۸:۰۴ ملکه شیشه ای
این میشه که همه دخترها رو آهن پرست میدونن اما هیچوقت نمیفهمن چه بار سنگینی رو تحمل کردن که به ابن مرحله رسیدن..
پاسخ:
آره دقیقا. به دخترها همه صفتی می چسبونند بدون اینکه بفهمند پشت این تفکر چه داستانی هست...
۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۹:۰۰ اقای روانی
قبول دارم که خیلی از ادما نامردی می کنن ، قبول دارم که خیلی بد اخلاقی ها هست ، اما ..

من فکر می کنم این بیانات شما نشون میده عشق سرپوشی بوده بر عقده های درونی که وقتی می پاشه از هم خود واقعی اون فرد اشکار می شه و من معتقدم این طرز تفکر صحیح نیست ... ارزش های اخلاقی که وابسته به یک نفر باشه ارزش های اخلاقی نیست که خیلی از دخترای این سرزمین دارن..
پاسخ:
من اون اولش نوشتم که این فقط نظر شخصی منه و البته قابل تعمیم به افراد دیگه به هیچ وجه نیست. بقیه لابد بهترند نمیدونم:)
با قسمت اول حرفات موافقم که نگاهشون به عشق عوض میشه اما نه به این معنی که اون رو انکار کنند بلکه عشق قسمتی از زندگیشون میشه نه همه زندگیشون درست مثل مردا و به نظرم این حالت عالیه.
عشق در کنار زندگی نه همه زندگی
اینجوری نه مردت احساس خفگی میکنه نه خودت احساس وابستگی
پاسخ:
نظر شما هم قابل احترامه. ولی امیدوارم فرمول شما در زندگی حقیقی هم قابل اجرا باشه و آدم بتونه انقدر خوب و منطقی زندگی کنه :)
۰۴ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۰ صندلی لهستانی
لطفا توبه کنید. به خاطر این خیانت بلاگفا شمارو نخواهد بخشید |:
پاسخ:
:)
۰۵ تیر ۹۴ ، ۰۴:۴۳ مارکر زرد :)
با احترام کامل ، شرمنده ، ولی موافق نیستم .
درسته نگاهش ممکنه عوض شه ، ولی یه نفر یه روز بهم گفت چون آدما با گذشت زمان و بزرگتر شدن منطقی تر میشن . مادی شدن البته منطقی شدن نیست . ولی بیشتر به غرور اهمیت دادن هست . به خاطر یه نفر ، با بقیه بد رفتاری کردن درست نیست . توجیهش فکر میکنم اشتباه باشه .

پاسخ:

نظر شما برای ما بسیار بسیار بسیار محترمه و از زیارت مجدد شما خیلی خوشحالم:)

آدمها کاملا با هم متفاوت هستند مخصوصا وقتی از رابطه های طولانی بیرون گذاشته میشن. دقت کنید لطفا، بیرون گذاشته میشن! من به این اتفاق منطقی نگاه نکردم بلکه احساسی بهش پرداختم.

خب مادی شدن نه....ولی شاید بشه گفت بی اعتمادی که البته بازم با شرط امکانات و رفاه همراه نبوده...فقط توان ادامه دادن و حوصله طی کردن مسیری که قبلا طی کردی و برآورده کردن توقعات تکراری یک آدم جدید و...خلاصه طی چنین پروسه ای کلا من رو از ورود به مبحث عشق و...فراری می ده:)))منظورم اینه که ترجیحا ارتباطی رو شروع نمی کنم یا اجازه عمق و تداوم بهش نمی دم...پول اصلن اون چیزی نیست که بتونه اون حس ها رو ترمیم بکنه....در واقع هیچ چیزی نمی تونه...حتی تسکین هم نمی ده البته به نظر من دقت کن به نظر من این طوریه:)
پاسخ:

آفرین به اون قسمت نظر من خوب توجه کردی:)

منم تقریبا منظورم همینه که شما گفتی و اون "بی اعتمادی" رو خیلی خیلی باهات موافقم. اما پول برای من توی رابطه های موقت، دقت کن رابطه موقت، بسیار مهم شده. هر چند دیگه به هیچ رابطه موقتی برنمی گردم.

میشه کامنت برتر انتخاب کنم؟! صبا 

منم باهاش موافقم....در واقع تو کنه نوشته ی تو هم اینا بود اما با تلخی لحن تو، برداشتا متفاوت شد...


پاسخ:
صبا از دوستان بسیار فهمیده و خوب منه و همیشه با دقت میخونه و خیلی تحلیلی و منطقی کامنت میده:)
۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۱ مارکر زرد :)
چند وقتی هست میگردم اینجا :)) اعلام حضور نکرده بودم ؟!

ممنون از پاسختون :) 
پاسخ:
:)
"...حالا اونها هم مثل پسرها، منافع شخصی رو در الویت قرار میدن..."

در واقع بعد اولین عشق "آدم" می شن. مثل پسرا! D:

ما داریم روند اروپا رو توی عاشقی طی می کنیم. اروپا اولش چسبید به کلیسا، بعد قرون وسطی سرش اومد و دین رو پرت کرد اونور و چسبید به علم. بعدش جنگ جهانی اومد و موج افسردگی و مردم سعی کردن وسط این دوتا رو بگیرن

حالا عاشقا هم اولش فردین بودن. بعد ضربه خوردن شدن آهن پرست و نمی دونمم چی چی پرست (هر دو طرف). حالا یکم بگذره متعادل می شن. "منافع شخصی" هیچ هم بد نیست! اتفاقا به نظر من، دو نفری که منافع شخصیشون به هم بخوره و نخوان زیاد از خودشون برای اون یکی بزنن، زندگی خیلی شیرین تری دارن. حالا یا ازدواج یا دوستی.
پاسخ:
من خیلی ممنونم که علمی بیان کردید به نتایج خوبی رسیدم:))
بعد از اینکه از یه رابطه میای بیرون و حس میکنی خیلی از داشته هاتو دادی و در عوض کوله باری رنج داری که بهش میگن تجربه ی زندگی!! دیگه علاقه ای نداری تا تا آخرین توان وقت و انرژی و احساس برای طرفت بذاری و با اولین واکنشی که بنظرت بد باشه ری اکشن نشون میدی. منطقی تر شدن ،مغرور تر شدن ، بی تفاوت تر شدن ، جدی تر شدن و البته یخرده یخ شدن. اینا برای من صدق کرد دیگرانو نمیدونم. 
پاسخ:
میشه گفت برای اکثر ما همیشه همینطور بوده...
وقتی از یک رابطه طولانی بیرون گذاشته میشی یا به دلایل کاملا غیرمنطقی رابطه ات بهم میخوره. باعث میشه در بهترین و عادی ترین حالت توی روابط بعدی خیلی محتاط تر بشی. که برای من اینطور بوده: 
محتاط تر شدم. بدبین شدم. مغرور شدم. به نظر من غرور معقول همان عزت نفس است که باعث میشه طرفین برای خودشون، زندگیشون، وقت و انرژی که تو رابطه شون میزارن ارزش قائل بشن.اصلا با قضیه احساسی برخورد نمیکنم تا وقتی که منطق و عقلم بهش رای مثبت نداده و دقیقا سعی میکنم به جای فداکاری های بی مورد و جلو بردن یک طرفه رابطه بیشتر به خودم و خواسته هام و آن چیزی که از رابطه ام میخوام فکر کنم. یعنی تا وقتی که رابطه شکل نگرفته باید سنگ بناش رو بچینی باید ببینی کجای این رابطه ای و واقعا ازش چی میخوای و قراره به کجا برسونیش. 

پاسخ:
دقیقا همینطوره. مخصوصا بدبینی و بی اعتمادی درست از همینجا شکل میگیره از جایی که فداکاری و محبت و همه حس های خوبت ناگهان با بی تفاوتی طرف مقابل مواجه میشه و همه ما نهایتا وقتی کنار گذاشته می شیم دیگه اون آدم قبلی نیستیم. 
۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۴:۳۲ بانوی بهمن ماه
چقد این نوشته برام قابل درکه !
هیچ کسی حواسش به این دخترا نیست ! که چه خشم و غمی رو سالها با خودشون حمل می کنند و تو فکر انتقامن ! حتی این حالت خشم رو تو ازدواجم میبرن و با دیده شک و ناامیدی به همه چی نگاه می کنند.

از وبلاگ آلما همیشه میخوندمت تا بلاگفا به این فلاکت افتاد ! امروز دیدم پست زدید که اومدید اینجا.خوشحال شدم :))
پاسخ:
منم خیلی خوشحالم که کسانی مثل شما منو به یاد میارند و گاهی بهم سر میزنند. خیلی حس خوبیه:)
سلام

هم خود پستتون هم نظرات پست چندین بار مطالعه شدن بسیار بسیار ممنون..

شاید زود باشه بگم که برای آقایون هم این مسئله صدق می کنه حتی به صورت حادتر.
نمی دونم شاید هنوز زوده چون هنوز تجربه ی رابطۀ دوم رو بعد رابطۀ اول نداشتم ولی همین قدر بگم که با یه دل سرشار از کینه از رابطۀ اول انقدر برنامۀ انتقامی برا طفل معصومی که به عنوان نفر بعدی می خواد پا به زندگیم بذاره چیدم که فقط باید بگم خدا به دادش برسه. اکثرا تو رابطۀ اولمون یاد میگیریم که چقدر سخته بخشیدن و از صفر شروع کردن و دوباره از نو حس عاشقی رو تجربه کردن... چقدر سخته دست از مقایسه برداشتن و جبران این مسیر منفی طی شده و رسیدن به اول جاده. من خیلی خوب این رو یاد گرفتم و از بر شدم.

هنوزم تو این هوای ابری افسرده خاطر
که نه دل خوشه نه دلدار، نه غزل خوشه نه شاعر
من پی بخشودنم، تو به فکر داوری
من به ابتدا رسیدم، تو هنوز در سفری....
پاسخ:
اول اینکه سلاااااااااام شهاب جون. من همیشه وقتی می رفتمم توی وبلاگ بچه ها بعد می دیدم تو اونجایی با خودم می گفتم چرا این شهاب هیچوقت اینورها نمیاد:) اما در مورد این کامنت باید بگم حق با توه شاید پسرها هم دچار چنین بحرانها و چنین حس ها و این محافظه کاریها بشن ولی قبول کن این فرایند در دخترها بیشتر رخ میده و مسلما هر انسانی اگه برای رابطه ای صادقانه از همه چیز مایه گذاشته باشه و اون رابطه به بدترین شکل پایان گرفته باشه قطعا طرف آسیب می بینه و قطعا دیگه اون آدم قبل نیست. برای شعرتون هم مرسی:)
کم سعادتی من بوده خدایی اوایل یکبار اتفاقی وب شما لینکشو دیدم و اومدم ولی من معمولا بازدید اول نظر نمیذارم ولی بعدترها و با خوندن نظراتتون در وب دوستان خیلی خیلی دنبال پیدا کردن آدرس وبتون بودم ولی کامنتهایی که به چشمم میخورد از شما بدون آدرس بود و هرچی فکر کردم آدرس وبتون هم یادم نمیومد. بلاگ شما یکی از بلاگهایی بود که دوست داشتم پیدا کنم و بخونم و الان فرصتش فراهم شده :)
موافقم خانمها احساسشون بسیار یکبار مصرفتر و چینی تره تا آقایونی که مثل ملامینن :دی نشکن و قابل شستشو با استفاده چندباره :))
ولی در هر دو مورد هیچ وقت اولین عشق دوباره تکرار نمیشه
پاسخ:
آره در مورد عشق های جدی اول خیلی باهاتون موافقم...
یادمه یه بار توی نمیدونم وبلاگ ناصر بود یا خاتون نوشته بودی این 7660 منو یاد اون شماره های روی کارت عابر بانک میندازه:)) یادش بخیر اونروز از شدت خنده داشتم منفجر میشدم:)
اگر درست خاطرم باشه گفته بودم یاد رمزهای دیفالت 4 رقمی عابربانک می افتم :D
شرمنده جوون بودم خامی کردم دیگه تکرار نمی شه :D :D
پاسخ:
نه بابا این چه حرفیه. این حرفت برای من یه خاطره خیلی خوبه. مرسی از تو :)
امان.....امان..!
پاسخ:
آره واقعا:)))