تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

دنیا نمی باید اینطور پیش می رفت! باید بابا می بود و خودش به جلسه دادگاه فردا فکر می کرد و من شبونه ساکم رو می بستم و با اولین تور لحظه آخری به سفر می رفتم. باید بابا می بود تا نبودن کسی اینطور وحشت زده مان نمی کرد. اگه همه شبهای اول ماه ربیع الاول رو هم به جای هفت مسجد، هفتاد مسجد شمع روشن کنم هیچ معجزه ای رخ نمیده و صدای بابا نمیاد که به وضوی ساعت یازده شب من بخنده و بگه: دخترم می خوای نماز شب بخونی؟ و من بگم: مهم دله بابا، ساعتش مهم نیست... راستی چی شد که یهو به چشم بر هم زدنی همه چیز خراب شد؟!

۹۴/۰۹/۲۲
7660 ...