تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

تا سن پطرزبورگ

من اینجاییم و چراغم در این خانه می سوزد...

درباره بلاگ
تا سن پطرزبورگ

از همه شماهایی که اینجا رو دنبال می کنید و وقت میذارید بسیار سپاسگزارم. ببخشید اگر زود به زود نمی نویسم...

۰۸ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۳

ماهیگیر پیر

الان رو نمی دونم اما اون موقع ها توی دانشگاه یه عده ای بودند که معلوم نبود هدفشون از دانشگاه اومدن چی بود اما خب دانشجو بودند و خون علافی توی رگهاشون جاری! توی زمان ما یه چند نفری توی دانشگاه بودند که فکر نمی کنم الان حتی کپی اونها هم موجود باشه. یکی از اونها فردی بود به اسم "آیدین" که البته اینم اسم مستعارش بود و بعدها شد "ماهیگیر پیر". این ماهیگیر پیر آدم بسیار گیجی بود، وقتی میگم گیج یعنی گیج! توی چشماش که نگاه می کردی مثل این بود که تازه از خواب پریده و توی یه دنیای دیگه چشم باز کرده و وقتی باهاش حرف میزدی هی اطراف رو نگاه میکرد و می پرسید؟ ببخشید میشه یه بار دیگه بگی نفهمیدم چی گفتی. ماهیگیر همیشه توی دانشگاه بود و یه پای همه اتفاقات دانشگاه. از شلوغی های دوران انتخابات آقای خاتمی تا اعتصاب غذای بچه ها، تا درآوردن آمار دخترهای مورد دار دانشگاه که مثلا دیشب کجا و پیش کی خوابیدن تا پخش مواد مخدر دانشگاه و... دانشجوی فوق دیپلم عمران بود از یه خانواده اصیل تهرانی که البته هیچ شباهتی به افراد خانواده اش نداشت. فوق العاده کثیف و نامرتب بود و همه چیز استعمال می کرد. از انجام هیچ کاری توی دانشگاه هم ابایی نداشت. مثلا بچه ها می گفتند: آیدین ما تلفن نداریم خونمون. فردا این یه تلفن از دانشگاه بلند می کرد. اینو خودم با چشمای خودم دیدم. یه بارم دیدم یه چیزی زیر پالتوش قایم کرده بعدا گفت چند تا لامپ مهتابی برای خونه بچه ها دزدیده! هر بار هم که قدرتی خدا با یه دختر بود و چه دخترهایی، خدایش همه اکازیون. خرشانسی بود برای خودش توی این قضیه. توی چهار سال بالاخره فوق دیپلم رو با التماس و تقلب گرفت و بعدش رفت سربازی. سرتون رو درد نیارم، بعد از سربازی به طور معجزه آسایی دانشگاه آزاد رودهن لیسانس قبول شد. لیسانس رو گرفت و الان مهندس ناظر یه قسمت از همین بزرگراه امام علی(ع) تشریف دارند. امشب داشتم فکر می کردم که راست میگن مهم نیست چی بودی یا چی هستی مهم اینه که عاقبت به خیر بشی. شنیدم ماهیگیر پیر داره ازدواج می کنه با یه دختر از خانواده متمول ساکن پاسداران، تک دختر، مایه دار، تحصیل کرده و آنچه همگان دارند عروس خانم یه جا داره. خب برای عروس مهم نیست ماهیگیر پیر ما چه گذشته ای داره مهم اینه شوهرش مهندسه و اونو انتخاب کرده! خوشبخت بشی ماهیگیر پیر. تو برای بچه های دانشگاه همه جور کار و فداکاری کردی و هر چی بودی من می دونم که تک خور نبودی. این خوشبختی نوش جونت:)


*از وبلاگ قبلیم

۹۴/۱۰/۰۸
7660 ...

نظرات  (۱۰)

این پست رو قشنگ یادمه ، فک کنم دعای خیر بقیه پشت سرش بوده :))))))))))))
پاسخ:
آره بعیدم نیست... همینکه آزاری برای کسی نداشت خب خودش یه نکته مثبته:)
این رو اعتقاد قلبی دارم که "دنیا" به کام مردان عمل هست و اخلاق نقش به مراتب کمتری در رسیدن به سعادت و موفقیت داره تا عملگرایی.
البته گفتم دنیا وگرنه صد در صد دنیا و آخرت با هم به کام کسایی هست که اخلاق و عملگرایی رو با هم دارن...
ولی قطعا اخلاقیات بدون عملگرایی نه تو دنیا به درد می خوره نه تو آخرت :D
پاسخ:
حالا این دوست ما عملگرا بود ولی عاقبت به خیریش بیشتر از بابت اخلاق و خوش شانسی بود چون عملگرایی هاش اغلب در مسیر صراط مستقیم نبود:)
۰۸ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۳ مهران مهرگان
خوندن دوباره ش هم لذت بخش بود .
امیدوارم به روزهای خوب گذشته برگردید . منتظر پست های  خوب و حوادث سلسله وارشان در آن ها هستم :)
پاسخ:
آمین جناب مهرگان... آمین. مرسی از لطف همیشگیتون:)
می خوام یک چی بپرسم که به شدت فکر می کنم همینو تو وبلاگ قبلیت هم زیر این پست پرسیده بودم. اما جوابت یادم نمیاد متاسفانه!
ماهیگیر پیر تغییر رویه داد به نظرت که به این جا رسید یا با همون طریق معجزه آسا به این جا رسید و حالا همون رویه رو زیر پوستی داره ادامه می ده؟
پاسخ:
نه زیر این پست اقرار کرده بودی به چنین پسری جواب مثبت میدی:)))))
به نظرم شانس هم دخیل بود چون حتی اون موقع هم که داشت برای ازدواج اقدام میکرد گیج میزد:) کلا خانوادگی ژن خوش شانسی داشتند!
۰۹ دی ۹۴ ، ۰۲:۰۳ فاطیما کیان
اینجور آدم ها خیلی برام جالب بودن همیشه , بیخیال و بی کله میپرن وسط هرچیزی که عشقشون میکشه و در اخر هم با کمال تعجب و بُهت , زندگی شون قصه ی شاه پریون از آب در میاد !
پاسخ:
همه پست همین یه جمله شماست:)
یه قراری هست که دنیا به کام بی غماست ...
پاسخ:
اینجوری هام نیست. از قدیم میگن: دل بی غم در این عالم نباشد، اگر باشد بنی آدم نباشد...
:)
دمش گرم که تک خور نبوده! :))
پاسخ:
آره این بزرگترین و بهترین حسنش بود:)
۱۰ دی ۹۴ ، ۲۱:۴۰ گمـــــــشده :)
طرف خیلی باحال بوده.خخخخ
پاسخ:
آره خیلی:))
حالا کت رو ول کنم، دکمه رو بچسبم....چیزی بنام اصالت و غیر اصالت بی معنیه. اینم راهیه برای طبقه پولدار و بورژوا برای جدا کردن و برتر نشون دادن خودش از عامه و پابرهنگان. مگر اینکه ژنتیک و ازمایش دی ان ای بگیرن از ملت و بگن تو اصیل، بقیه غیر اصیل...البت میدونم جمله ی تو بیشتر ب زادگاه تهرانی طرف نظر داشته.
پاسخ:
برعکس شما من به اصالت خیلی اهمیت میدم و اصلا برام بی معنی نیست. ولی الان نمی تونم مطلب رو باز کنم:)) 
من خواستم بگم از اون خانواده های قدیمی تهران که تا ده جد تهران بوده اند، بوده:)
واقعا؟ چقدر تغییر کردم ازون موقع تا حالا پس!
پاسخ:
آره کلا دیدگاهت از دو سال پیش تا حالا خیلی فرق کرده:))))